گفت وگو با چهره ها ، پروفسور فرهود، پدر علم ژنتیك ایران - بخش چهارم و پایانی

رساله در کشور ما یعنی پایان نامه و تمام!

رساله در کشور ما یعنی پایان نامه و تمام!

به گزارش لیمو بلاگ دانشگاه ها هزینه زیادی را به بحث آموزش دانشجویان اختصاص می دهند، اما هیچ برنامه ریزی دقیق و مشخصی برای آینده آنها ندارد و دفاع از رساله یعنی پایانِ نامه و تمام شدن ارتباط دانشجو با محیط دانشگاه؛ موضوعی که می تواند به مهاجرت افراد تحصیلکرده از کشور دامن بزند.



به گزارش لیمو بلاگ به نقل از ایسنا، در بخش چهارم و پایانی از گفتگو با پروفسور داریوش فرهود، به بحث ژنتیک، مشکلات آموزش در کشور و چالش های دانشجویان پس از فارغ التحصیلی، و اهمیت انتقاد بعنوان یک ابزار سازنده برای مرتفع ساختن مشکلات پرداختیم. در ذیل این گفت و گو را می خوانید:

درحال حاضر ژن ها را فقط روی بیماری ها بررسی می کنند؛ از سرطان تا اوتیسم و بیماری پروانه ای، فقط به دنبال این هستند که ژن ها (دخیل در بیماری) کدام هستند. بعنوان مثال در بیماری ژنتیکی سیستیک فیبروزیس (Cystic Fibrosis) که ریه ها را درگیر می کند، بیشتر از هزار ژن مختلف مسئول بروز آن هستند و در یک جمعیت، گروهی از ژن ها بیشتر دخیل هستند و در جمیعت دیگر، گروه دیگری از ژن ها بیشتر حضور دارند. این تفاوت های جمعیتی در جهش های مختلف بیماری فرق می کند و ژنتیک به این مورد می پردازد. دانشجویان زیادی داریم که در این عرصه، چه سرطان و چه بیماری های دیگر مشغول فعالیت هستند.

یک رشته جالب دیگر هم هست که سال ۲۰۲۰ جایزه نوبل شیمی به توسعه دهندگان "قیچی ژنتیکی" یا فناوری "کریسپر" (CRISPR) اختصاص پیدا کرد. در این فناوری، بخش معیوب ژن را جداسازی می شود. نکته جالب این که یکی از همکاران ما هم در ایران همین آزمایش کریسپر را تحت نظر من انجام داد و دکترای خویش را در این رشته دریافت کرد. در ایران هم این کارها را انجام می دهیم. اما باز هم این وجهه انتقادی را مطرح می کنم. این شخص در ایران موفق شده کاری که برنده های جایزه نوبل انجام داده اند را با موفقیت انجام دهد.

***من معمولاً بیشترین انتقاد را از خودم می کنم اگر کار اشتباهی انجام دهم. این دلیل نمی گردد که اگر از کسی انتقاد می کنم یعنی باید از بین برود. بیشترین انتقاد و تنبیه را برای چه کسی به کار می برید؟ با فرزندتان که بیشترین علاقه را به وی دارید که بهتر شود. هیچ پدر و مادری قصد ندارند (با این تنبیه) فرزند خویش را بکشند؛ بلکه می خواهد او را تربیت کند تا آینده اش بهتر شود.ولی نگاه چطور است؟ فکر می کنند رساله یعنی پایانِ نامه! مدرک دکترا را گرفتی و تمام. خب بعدش چی؟ هیچ برنامه ای برای پس از دکترا نداریم. دانشگاه ها و مؤسسه های تحقیقاتی در ایران هیچ برنامه ای برای دانشجویی که اینقدر برایش هزینه کرده اند، ندارند! در این شرایط این افراد به کشور دیگری می روند که برایشان برنامه داشته باشد. باید به جایی برود که یا برایش برنامه داشته باشد یا همین جا بماند و کار دیگری انجام دهد تا پول دربیاورد.

آموزش ما در ایران نه تنها در مقاطع ابتدایی و متوسطه، بلکه در دانشگاه هم به شکل عملی و کاربردی نیست و روی حفظیات متمرکز است، نه روی تفکر. آموزش در ایران مهارت آموزی ندارد. در همین داستان کرونا شاهد چه مشکلاتی بودیم؟ این که زن و شوهر نمی‎توانستند از بامداد تا شب در یک جا باشند! افسردگی می گرفتند، جنگ و جدال زیاد شده بود؛ چون مهارت همزیستی به کسی آموزش داده نشده است. تاب آوری و سازش پذیری وجود نداشت. جزو تمام مهارت ها، مهارت زندگی به کسی آموزش داده نمی گردد. طرحی نوشتیم و به آموزش و پرورش دادیم و خیلی استقبال کردند، اما هیچوقت عملی نشد؛ به دانشگاه گفتیم ولی عملی نشد. اینطور نیست که اینجا کسی چیزی نمی گوید، حرف گفته می شود. من خودم کسی هستم که زود خسته نمی شوم و تا زنده هستم، حرف می زنم، نه برای خارجی، بلکه برای مردم کشورم می گویم.

من معمولاً بیشترین انتقاد را از خودم می کنم اگر کار اشتباهی انجام دهم. این دلیل نمی گردد که اگر از کسی انتقاد می کنم یعنی باید از بین برود. بیشترین انتقاد و تنبیه را برای چه کسی به کار می برید؟ با فرزندتان که بیشترین علاقه را به وی دارید که بهتر شود. هیچ پدر و مادری قصد ندارند (با این تنبیه) فرزند خویش را بکشند؛ بلکه می خواهد او را تربیت کند تا آینده اش بهتر شود.

در زمان دولت قبلی آمدند طرحی به اسم حقوق شهروندی نوشتند. نتیجه اش چه شد؟ وقتی کسی در پیاده رو ماشین پارک می کند یعنی چه؟ اگر فرد اخلاقیات را رعایت نمی کند، خوب، یاد بدهند. اگر اجرائیات است، خوب قانون را در موردش اجرا کنند. البته فرضیه دیگری در جامعه شناسی است که مردم شاید می خواهند دهن کجی کرده و ناراحتی خویش را از اتفاقات و شرایط نشان دهند! وقتی کسی می آید و در پیاده رو ماشین پارک می کند، پیرزن و پیرمرد یا خانم بچه دار به جای پیاده رو باید از خیابان رد شوند که خطر برای آنها بوجود می آورد. چرا باید چنین مسائلی داشته باشیم؟! یک یک این مسائل ریشه دارد و در یک گفتگوی یک تا دو ساعته نمی گنجد، اما حاضرم بقیه عمرم بنشینم و حرف هایم را بزنم و آنها که به درد می خورد را عمل کنند؛ به شرطی که عمل کنند.

در هیچ کدام از دولت ها وِجه سیاسی نداشتم. در هر دولتی جوایزی از دولت ها گرفته ام؛ اما با هیچکدام ارتباط دولتی و کاری پیدا نکردم. اما این چه سیستمی است که هر دولتی که تمام می شود، انتقادات بر ضد آن شروع می شود؟ شما که هم اکنون معاون اداره، وزیر، یا نماینده مجلس هستید تا هم اکنون کجا بودید؟ چرا آن زمان انتقاد نکردید؟ چون خودتان در کار بودید! چرا نباید جلوی این مسائل گرفته شود؟

هر دولت همچنین شده است. هرکسی رفت، گروه جدید گناهان را به گردن آن که رفته انداخت و طوری وانمود می کنند که انگار خودشان دو هفته قبل از آمریکا آمده اند! من با پیش از انقلاب کاری ندارم؛ سیاسی و سلطنت طلب نیستم. میهن پرست هستم و وطنم و مردم کشورم را هم دوست دارم. وقتی کار اشتباهی پیش روی من انجام می شود، نمی توانم ساکت بمانم. یک ایرانی ام؛ مجبورم اگر عیبی در خانه ام (کشورم) می بینم بگویم. بزرگ ترین تنبیه ها را پدر و مادر یعنی بزرگ ترین دوست داران در حق فرزندشان اعمال می کنند به جهت اینکه آینده اش خوب شود.

***در هیچ کدام از دولت ها وِجه سیاسی نداشتم. در هر دولتی جوایزی از دولت ها گرفته ام؛ اما با هیچکدام ارتباط دولتی و کاری پیدا نکردم. اما این چه سیستمی است که هر دولتی که تمام می شود، انتقادات بر ضد آن شروع می شود؟ شما که هم اکنون معاون اداره، وزیر، یا نماینده مجلس هستید تا هم اکنون کجا بودید؟ چرا آن زمان انتقاد نکردید؟ چون خودتان در کار بودید! چرا نباید جلوی این مسائل گرفته شود؟پدر علم ژنتیک ایران باآنکه صاحب فرزندی نشده است، اما پدر معنوی صدها کودکی است که تک تک آنها را فرزند خود می داند و این حس وابستگی و مهرورزی، چیزی فراتر از رابطه یک پزشک و بیمار است؛ این مورد را میتوان به وضوح از نوع تعامل پروفسور فرهود با بیمارانی که به کلینیک رجوع می کنند، دید.

همزمان با پیروزی انقلاب ازدواج کردم. خیلی ساده زندگی می نماییم و همسرم (پزشک هستند) بسیار برای من محترم است. اگر بتوانم فقط یک آرزو داشته باشم این است که پیش از همسرم فوت کنم! چونکه تحمل از دست دادن ایشان را ندارم؛ این بدان معنا نیست که با هم اختلاف سلیقه نداشته ایم. انسان با خودش هم گرفتار اختلاف سلیقه می شود. امروز کاری را انجام می دهد و فردا پشیمان می شود. اختلاف سلیقه امکان دارد وجود داشته باشد، اما این وابستگی (به یکدیگر) را داریم. در مدت سونامی کرونا که در منزل بودم، با آرامش در کنار هم مشغول کار بودیم و فرصت پیدا کردم یک کتاب ام را جمع آوری کنم.

فرزندی ندارم. البته این کمبود را حس نکرده ام؛ این مورد را قلباً به شما می گویم و فکر می کنم همه بیمارانم، فرزندان من هستند. این را من نمی گویم، می توانید از بیمارانم سؤال کنید. مناسبات خاصی با بیمارانم دارم. وقتی دلم در گرو عشق دیگری (فرزندی) نباشد، راحتتر می توانم عاشق شوم و مهرورزی کنم. اغلب بیمارانی که پیش من می آیند، از من سؤال می کنند که چه نامی را برای فرزندم انتخاب کنم یا در مورد آینده و کار فرزندان شان با من صحبت می کنند. از طرفی معتقدم شاید واقعاً خواست خداوند بود که صاحب فرزند نشوم تا به کارهایم برسم. حالا که خداوند صلاح ندانسته که صاحب فرزندی باشم، پس مسئولیت من این (خدمت به خلق خدا) است.

من یک معلم هستم؛ یک ایرانی وطن پرست. هیچ توقعی نه مادی و نه اجتماعی ندارم. فقط آسایش و رفاه و سربلندی و تمامیت ارضی میهن عزیزم ایران، دغدغه من است. ۱۰ قومیت در ایران به چه زیبایی در کنار هم زندگی می کنند. گاهی اوقات شب که می خوابم، اشک از گوشه چشم من جاری می شود وقتی که احساس کنم امکان دارد چیزی این تمامیت ارضی و وحدت قومیتی ما را گرفتار مشکل کند.

به گزارش لیمو بلاگ به نقل از ایسنا؛ شناخته شدن بعنوان پدر علم ژنتیک ایران عنوانی است که از سال ها تلاش، پژوهش و علم آموزی حکایت می کند؛ علمی که استاد در کمال فروتنی آنرا به نسل های بعدی هم منتقل کرده است. به حق، این عنوان شایسته و سزاوار استادی است که علم، ادب، فروتنی، حس میهن پرستی، نوع دوستی و داشتن دغدغه جوانان کشور را در لحظه لحظه این گفت وگوی چند ساعته با ایشان حس کردیم.

سزاوار باشد در این روزگار درودی بگویم به آموزگار

برای دبیری فرستم درود که دل را به دانش مُنور نمود






1400/10/03
11:17:02
5.0 / 5
569
این مطلب لیمو بلاگ را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط در لیموبلاگ
نظرات بینندگان لیموبلاگ در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۴ بعلاوه ۳